روایت غم انگیز حبیب محبیان؛ خواننده «مرد تنهای شب» که بی مهری ها دق مرگش کرد

روایت غم انگیز حبیب محبیان؛ خواننده «مرد تنهای شب» که بی مهری ها دق مرگش کرد

در دهه ها و سال های اخیر خوانندگان آن ور آبی یا لس آنجلسی بسیاری از علاقه و آرزوی خود برای بازگشت به ایران صحبت کرده اند، خوانندگانی که بسیارشان بعد از انقلاب اسلامی و در همان روزهای پس از سقوط حکومت شاهنشاهی، ایران را ترک کردند. اگر چه کمتر خواننده قبل از انقلابی توانسته به ایران بازگردد اما حبیب محبیان یکی از مشهورترین خوانندگانی بود که پس از کش و قوس ها و قول هایی که دریافت کرد به ایران بازگشت، با این امید که بتواند فعالیتش را به صورت قانونی در ایران ادامه دهد، موضوعی که هیچ وقت محقق نشد و حبیب بعد از مدت ها تلاش بی وقفه برای کسب مجوز فعالیت و کنسرت، در خانه اش در شمال درگذشت. روزنامه هم میهن در مطلبی به ماجرای حبیب محبیان و بازگشتش به ایران پرداخته که در ادامه آمده است.

روایت ماجرای بازگشت حبیب محبیان به ایران و درگذشت غم انگیزش

وقتی حبیب محبیان آخرین‌بار به ایران بازگشت، امید داشت که خوانندگی را در مارکت داخلی ادامه بدهد، اما در این مسیر، ناکام ماند. این ناکامی دلایلی متعدد داشت و هنوز هم می‌توان پیش‌بینی کرد اگر خواننده‌ای در آن سطح به ایران بازگردد با همان دلایل، توفیقی برای حضور در مارکت رسمی داخلی پیدا نخواهد کرد. از آن میان حضور دو ویژگی عمده در رزومه‌ هنری حبیب در ممنوعیت خوانندگی او بسیار قابل بررسی است: اول، برچسب «خواننده‌ لس‌آنجلسی» و دوم، شهرت او به‌عنوان «خواننده‌ پیش از انقلاب».

روایت ماجرای بازگشت حبیب محبیان به ایران و درگذشت غم انگیزش

شاید اگر حبیب محبیان خوانندگی را دو، سه‌سال دیرتر آغاز می‌کرد حالا با حذف ویژگی دوم، اقبال بیشتری برای فعالیت هنری در سیستم رسمی داخلی داشت و‌ البته که شهرت او پیش از انقلاب اتفاق افتاد و این یک ویژگی ناگزیر برای او‌ محسوب می‌شد. او با اینکه نسبت به هم‌سالان و هم‌دوره‌هایش کمی دیرتر به خوانندگی روی آورد اما با اجرای چند ترانه در سال‌های پایانی حکومت پهلوی به‌سرعت به شهرت و محبوبیت رسید؛ ترانه‌هایی که نه سیاسی بودند،‌ نه کاباره‌ای. ترانه‌هایی مانند «مادر»، «مرد تنهای شب»، «شهلای من»، «سلام همسایه»، «خواب سرخ بوسه‌ها» و «فصل عشق» مشهورترین ترانه‌های پیش از انقلاب او محسوب می‌شوند که از آن میان احتمالا عاشقانه‌هایش او را در زمره‌ خواننده‌های ممنوع پس از انقلاب قرار داد. اما از میانه‌ دهه۷۰ و کوتاه‌آمدن متولیان فرهنگی از ممنوعیت اشاره‌های عاشقانه در ترانه‌ها و گذر از دوران سرود و ترانه‌های گل‌وبلبلی، این تصور در بخشی از مردم و ‌جامعه‌ هنری به وجود آمد که وقتی داخلی‌ها عاشقانه و اجتماعی می‌خوانند، خوانندگانی مانند حبیب هم می‌توانند رسما وارد گود بازار داخلی موسیقی و ترانه شوند. همین خیال خام بود که برخی از خوانندگان آن‌ور آبی را به ایران کشاند و‌ نام‌دارترین آنها حبیب بود. غافل از اینکه ویژگی اول یعنی برچسب «خواننده‌ لس‌آنجلسی» در شهرت یک خواننده، بخت حضورش را در محیط سیستم فرهنگی داخلی بسیار بعید می‌کرد.

روایت ماجرای بازگشت حبیب محبیان به ایران و درگذشت غم انگیزش

اصطلاح «موسیقی لس‌آنجلسی» اما صرفاً یک اشاره است به نوعی از موسیقی تولیدشده خارج از محدودیت‌های حکومتی در خارج از کشور، بنابراین لزوماً نمی‌تواند مبنای ارزیابی کیفی موسیقی‌ها و ترانه‌ها باشد. تفسیر بخش موثر بدنه‌ سیستم فرهنگی رسمی و تصمیم‌گیرندگان و رسانه‌های هم‌سو با سیاست فرهنگی داخلی از «موسیقی لس‌آنجلسی»، اما و البته به نتایجی عموماً غیرواقعی می‌رسد. مفاهیمی مانند ابتذال و فساد و غرب‌گرایی و هر تعبیری که قرار است بهانه‌ای برای ممنوعیت باشد در این سیستم، ذیل اصطلاح «لس‌آنجلسی» قرار می‌گیرد. ‌ولی بدیهی است که آنچه با نام موسیقی لس‌آنجلسی می‌شناسیم چیزی ورای تبلیغات سیستماتیک و ‌جاافتاده است. موسیقی موسوم به لس‌آنجلسی به‌دلیل رها‌بودن از قید محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها طبیعی است که با معیارهای گوناگون، شامل ترانه‌های بی‌کیفیت و نامناسب پرشماری هم هست اما ازطرفی در چهاردهه‌ اخیر عمده‌ آثار قابل‌دفاع و ارزشمند موسیقی و ترانه‌‌فارسی از منظر ادبی و‌ هنری هم در همان فضا خلق و اجرا شده‌اند.

روایت ماجرای بازگشت حبیب محبیان به ایران و درگذشت غم انگیزش

وقتی موسیقی پاپ داخلی از اوایل دهه ‌۶۰ با تصمیم‌های سلیقه‌ای مدیران انقلابی به محاق رفت، خوب و بد جریان پاپ ایرانی هم عمدتاً به خارج از کشور کوچ کردند. از این‌رو نمی‌شود هر کوچ‌کرده‌ای را با برچسب لس‌آنجلسی به ابتذال و‌ سطحی‌بودن منتسب کرد و این موضوع شامل شخصیت هنری حبیب محبیان هم می‌شود.

روایت ماجرای بازگشت حبیب محبیان به ایران و درگذشت غم انگیزش

حبیب پیش از انقلاب هیچ‌وقت وارد جریان‌های برجسته‌ موسیقی پاپ نشد و شخصیتی مستقل داشت. نه به تیمی برای تولید و ‌اجرا پیوسته و وابسته بود، ‌نه برای نشر آثارش مانند عمده‌ کارورزان موسیقی پاپ آن‌زمان سراغ تهیه‌کنندگان و ناشران مطرح می‌رفت، هرچند گاهی آنها سراغش می‌رفتند. او پس از انقلاب در سال‌های ۵۷ و ۵۸ دو آلبوم با عناوین «جنبش» و «بُت» تولید کرد که عمدتا حاوی ترانه‌هایی با مضامین انقلابی، اجتماعی، مذهبی و حتی با گرایش‌های چپ بودند. بااین‌حال شخصیت مستقل او‌ باعث‌ می‌شد که چندان از جانب جریان‌های موثر آن دوران حمایت نشود. حبیب همین رویه را در لس‌آنجلس هم ادامه داد. او کسب‌وکار موفقی را در لس‌آنجلس راه انداخته بود و با تکیه بر توانایی‌های مالی و اجرایی خود، آثارش را تولید می‌کرد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های حبیب در همین مسیر مستقل از جریان موسوم به لس‌آنجلسی، انتخاب اشعاری متفاوت از فرم‌ مرسوم لس‌آنجلسی برای ترانه‌هایش بود. گاهی از حافظ و ‌مولانا می‌خواند و گاهی از شعر معاصر برای خلق ترانه‌ها بهره می‌برد. تا دهه‌۷۰ خورشیدی، عمده‌ ترانه‌های او ‌عاشقانه بودند اما از مقطعی تصمیم به اجرای ترانه‌هایی گرفت که به‌شکلی روشن به وضعیت داخل کشور اشاره و ‌انتقاد می‌کردند. ترانه‌ها‌ی «پریا» با شعر احمد شاملو و «نفس» با شعری از شفیعی کدکنی از برجسته‌ترین اجراهای او در آغاز این مسیر جدید بودند.

روایت ماجرای بازگشت حبیب محبیان به ایران و درگذشت غم انگیزش

ترانه‌ «بزن باران» با سروده‌ای از خود او، اما احتمالا صریح‌ترین ترانه‌ انتقادی اوست. زمانی آهنگ «بزن باران» او به یکی از گزینه‌های نخست مجامع دانشجویی در آغاز تحصن‌ها و گردهمایی‌های سیاسی بدل شده بود؛ به‌خصوص آنجا که به‌زعم خود، از «فریب تاریخی قرن» پرده‌برداری می‌کرد.

ترانه‌ مشهور «خرچنگ‌های مردابی» هم از آثار مشهور حبیب است. محمدعلی بهمنی، شاعر نام‌آشنا و رئیس شورای نظارت بر شعر و ترانه در ادوار مختلف سراینده‌ این شعر اجتماعی و انتقادی است. بااین‌حال از همین ترانه‌های بسیار باکیفیت و قابل دفاع هم در محافل رسمی باعنوان ترانه‌ لس‌آنجلسی یاد می‌شود و‌ با همین بهانه، حبیب محبیان هیچ‌وقت نتوانست به آرزوی اجرای کنسرت در کشورش جامه‌‌عمل بپوشاند.

۴ نظر

ورود

  • حامد خرداد ۲۱, ۱۴۰۲

    جریان اصلاحات برخلاف ادعای پوشالی آزادی همیشه باعث خانه نشینی هنرمندان بعد از انقلاب شدن از فردین تا ملک مطیعی(خاتمی گفت حتی نمازشون هم قبول نیست) و در بعد باعث فرار شادمهر و گوگوش و در ادامه ممنوع کاری جمشید هاشم پور و بعد حبیب و جواد یساری شدند،حتی شجریان که طرفدار این افراد در انتخابات بود در دولت روحانی خانه نشین شد.
    متاسفانه این جمعات متحجر نماد «آزادی»در کشور شدند
    افرادی مثل اکبر گنجی،خلخالی،مخملباف،زیبا کلام،خاتمی،روحانی و … همه در اوایل انقلاب و حتی تا همین امروز باعث ضربه های زیادی به بدنه فرهنگی هنری کشور شدند…
    از تیم روزیاتو درخواست دارم مطلبی در مورد ظلمی که این افراد تندرو کردند تهیه کنن🙏🏻

    • mr.saxobeat خرداد ۲۱, ۱۴۰۲

      بعد اصول گراها چی؟
      حالا از شهریور سال گذشته و داستان هاش من فاکتور میگیرم. که اندازه کل این چهل سال حکم و ممنوعیت و غیره دادن.
      حداقل برام بگو محمود بصیری جرمش چی بود؟
      فقط همین رو توضیح بده بقیش پیش کش.

      • حامد خرداد ۲۲, ۱۴۰۲

        اصول گرا و اصلاح طلبش فرقی نداره هر کسی خیانت کرده باید رسوا بشه
        شما چرا طرفداری سیاسی میکنی ؟اصلاح طلبی؟
        در ضمن شما بگو جرم افرادی که گفتم چی بود؟
        همیشه متاسفانه خودمون رو دگیر جریانات سیاسی و طرفداری از اون ها میکنیم و در نتیجه از حقیقت غافل می شویم
        مثل شما که بدون ایکنه جوابی برای سوالات ما داشته باشی دنبال ماله کشیدن جریان سیاسی مورد علاقت هستی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

        • mr.saxobeat خرداد ۲۲, ۱۴۰۲

          اولا که شما بی جا میکنید بر چسب میزنی بمن. هیچ جای کلام من نقلی از طرفداری از اصلاح طلب نکردم. وابسته و مطیع به هیچ دیدگاه سیاسی چه خارج و چه داخل نیستم داخلی و خارجی هم نداره برای من .این از این
          او شما هستی که فقط از جریان اصلاحات گفتی در صورتی که همین مرحوم حبیب زمان احمدی نزاد وارد کشور شد.هیچ حرفی شما از اصول گراها نزدی.
          منم جرمی برای این افراد معین نکردم و خودمم بشدت مخالف این حجم از حماقت هستم.
          حقیقتم برای من مشخصه شما نمی خواد نگران من باشی. همون شاهزادشم دزده مثل اینا و اقا زاده هاشون.
          اونم ماله نیست عزیزم فقط نقل اصلاح طلب ها نوشتی الان توی این پیغامت یه چی دیگه میگی.شمو داری ماله میکشی روی سخن قبلیت که هیجی نقل اصول گراها نگفتی.